نقشِ کلام | نگاهی به تئاتر حذفیات
يكشنبه, ۹ ارديبهشت ۱۳۹۷، ۰۸:۲۶ ب.ظ
«کیانوش: من و شیما همدیگه رو دوست داریم چون وقتی با هم حرف میزنیم به هم گوش میدیم...(بر گوش خود میزند) گوش میدیم... خوبه دیگه.»
حذفیات چه در نگارش متن و چه در تکنیک اجرا تحت تاثیر آثار محمد یعقوبی است و مهدی ضیا چمنی به خوبی توانسته پا جای پای او بگذارد. حتی بازی مهسا غفوریان نیز کاملا بازیهای آیدا کیخایی را برای تماشاگر تداعی میکند.
نمایشنامه آن خط ماجرا محور آثار یعقوبی را ندارد و با تکیه بر یک موقعیت و یک مقطع کوتاه، تصویر پررنگی از فاصلهی آدمها و نسلها ارائه دهد. تکرار صحنهها و حذف چندبارهی دیالوگها و جزئیات و بیان کلیات به جای آنها تاکیدی است بر چگونگی جهتدهی دیالوگ یا سکوت به یک مکالمه و میزان تاثیرشان بر استحکام یا گسست یک رابطه. مادر و شیما هر دو فکر میکنند دیگری را میشناسند یا درک میکنند اما هربار ثابت میشود که فاصلهی بین آنها بسیار عمیق شده و این، درک متقابلشان را مختل میکند. حال آن که هر دو پر از تناقضات و حسهای درونی بیمارگونهاند و تلاششان برای انکار هر کدام از اینها منجر به برونریزی و افشای آن میشود؛ در نقطهی اوج، هنگامی که مادر به فروپاشی محض میرسد، تقابل بیان و سکوت بهشدت جلوهگر میشود. مادر ناخواسته با گفتن چیزهایی شخصی دارد آن رشتهی مختصر ارتباط خودش با شیما را هم پاره میکند و از طرفی شیما اینبار با سکوتش قصد مخفی کردن چیزی را ندارد بلکه سکوت را به این خاطر انتخاب میکند که دیگر با کلام نمیشود چیزی را درست کرد. کیانوش هم با گفتن آن چند جملهی مختصر، تعادل بین این دو را برقرار میسازد.
حذفیات روایتگر نسلی است که بیش از حرف زدن نیاز به شنیده شدن و شنونده بودن دارد. نسلی که شاید سعی میکنند در روابط خود حد تعادل بین سکوت و بیان را حفظ کنند و نادیده گرفتن این نسل بیش از همه به ما آسیب میزند. چون ما به شنیده شدن توسط آنها و شنونده بودن برایشان احتیاج داریم وگرنه نمیتوانیم درکشان کنیم و تعاملی هم اگر شکل بگیرد، تعاملی ناقص و متزلزل خواهد بود.
۹۷/۰۲/۰۹