در دل سیاهی | نگاهی به مستند معدن هند
جمعه, ۲۷ مرداد ۱۳۹۶، ۰۶:۴۵ ب.ظ
مستند ساخته ی فلیکس روبن و آجای کلی شروعی کنایی دارد؛ پخش کلیپی ازسرود مربوط به ما زغال هند هستیم و تصاویر فریبنده ی آن. فریبنده از آن جهت که بلافاصله پس از این کلیپ ما با چهره ی حقیقی معدن مدنظر روبرو می شویم. چیزی که دولت با ممنوع کردن فیلم برداری از آن ناحیه، از دیدگان مردم پنهان کرده. در تصاویر لانگ شات ابتدایی شاهد موقعیتی غیرصنعتی می شویم که با آن چه در تبلیغ نشان داده می شد، کاملاً مغایرت دارد. سپس دوربین قدم به قدم خود را به معدن نزدیک می کند و ما را به میان کارگرانش می برد. کارگرانی که چهره شان پوشیده از گرد سیاه زغال است. نیمی از این بخش در سکوت پیش می رود و ما شاهد نحوه ی کار یدی کارگران و زحمتشان هستیم. آن ها زغال ها را از سنگ ها جدا کرده و در سبدهایی ریخته. سپس سبدها را بر روی سر حمل کرده و تا کامیون مخصوص حمل بار پیش می برند و خالی می کنند. کمی بعدتر که پای حرفشان می نشینیم، می گویند که دلیل حضور این حجم نیروی انسانی این است که دستگاه ها قادر به جداسازی سنگ ها از زغال ها نیستند؛ برای همین است که به نیروی انسانی نیاز است. آن ها زغال خالص را در اختیار کارخانه می گذارند. علاوه بر آن این کار برای افراد فقیری مثل آن ها غنیمت به حساب می آید. در آن طرف نیز اما اهالی روستای نزدیک معدن از راه غارت تعدادی از کامیون ها امرار معاش می کنند. کودکان و بزرگ سالانی که روزانه یا شبانه از کامیون ها بالا می روند و قاچاقی زغال سنگ های بزرگ را برای خود به پایین می اندازند. در این جا رقابت سخت تر است. این که کدام کامیون سهم چه کسی بشود و آیا راننده به آن ها اجازه ی این کار را بدهد یا نه. حتی بعضی از راننده ها را باید با دادن رشوه، راضی کرد. قدیمی ترین ساکن روستا می گوید که تا پیش از این، تنها خانواده ی او اینجا ساکن بوده اند اما حالا به خاطر این تجارت خرد غیرمجاز، خیلی ها ساکن این روستای مهجور شده اند. جایی که جو بی اعتمادی و عیاشی بر آن حاکم است و هر آنچه که درمی آید، معمولاً صرف زندگی روزانه و لذت های موقت می شود. پایان بندی کار مکمل آغاز کنایی اش می شود؛ همان افراد غارتگر کوچک و بزرگ با آهنگی شاد مقابل دوربین می رقصند.
پی نوشت: این مطلب پیش تر در سایت پلاتو منتشر شده است.
۹۶/۰۵/۲۷