صید نهنگ در شط

یادداشت‌های من درباره‌ی زندگی، ادبیات، سینما و تئاتر

صید نهنگ در شط

یادداشت‌های من درباره‌ی زندگی، ادبیات، سینما و تئاتر

صید نهنگ در شط

گمان‌کردن، رویا دیدن و نوشتن

اگر بخواهم خودم را تعریف کنم، مختصرش می‌شود این‌ها:

- قصه‌ساز
- من گُنگ خواب دیده و عالم تمام کَر
-زن‌کودکِ عاشقِ جان به بهار آغشته
- ریشه‌ای در خواب خاک‌های متبرک
- پهلو به پهلوی خیل نهنگ‌های جوان غوطه می‌خورم
- غلامِ خانه‌های روشن
- دانش‌آموخته‌ی کارشناسی ادبیات داستانی
- دانشجوی کارشناسی ارشد کارگردانی تئاتر
-فارغ از تحصیل دوره‌ی کامل فیلم‌نامه‌نویسی از خانه‌ی بین‌الملل بامداد
- می‌نویسم؛ چون هیچ کاری رو به اندازه‌ی نوشتن نه بلدم و نه عاشق

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «هند» ثبت شده است

مستند ساخته­ ی فلیکس روبن و آجای کلی شروعی کنایی دارد؛ پخش کلیپی ازسرود مربوط به ما زغال هند هستیم و تصاویر فریب­نده ­ی آن. فریبنده از آن جهت که بلافاصله پس از این کلیپ ما با چهره­ ی حقیقی معدن مدنظر روبرو می ­شویم. چیزی که دولت با ممنوع­ کردن فیلم ­برداری از آن ناحیه، از دیدگان مردم پنهان کرده. در تصاویر لانگ­ شات ابتدایی شاهد موقعیتی غیرصنعتی می ­شویم که با آن چه در تبلیغ نشان داده می ­شد، کاملاً مغایرت دارد. سپس دوربین قدم­ به ­قدم خود را به معدن نزدیک می­ کند و ما را به میان کارگرانش می­ برد. کارگرانی که چهره­ شان پوشیده از گرد سیاه زغال است. نیمی از این بخش در سکوت پیش می ­رود و ما شاهد نحوه­ ی کار یدی کارگران و زحمتشان هستیم. آن­ ها زغال­ ها را از سنگ ­ها جدا کرده و در سبدهایی ریخته. سپس سبدها را بر روی سر حمل کرده و تا کامیون مخصوص حمل بار پیش می ­برند و خالی می­ کنند. کمی بعدتر که پای حرفشان می­ نشینیم، می­ گویند که دلیل حضور این حجم نیروی انسانی این است که دستگاه­ ها قادر به جداسازی سنگ­ ها از زغال­ ها نیستند؛ برای همین است که به نیروی انسانی نیاز است. آن­ ها زغال خالص را در اختیار کارخانه می­ گذارند. علاوه بر آن این کار برای افراد فقیری مثل آن­ ها غنیمت به­ حساب­ می­ آید. در آن طرف نیز اما اهالی روستای نزدیک معدن از راه غارت تعدادی از کامیون ­ها امرار معاش می­ کنند. کودکان و بزرگ سالانی که روزانه یا شبانه از کامیون­ ها بالا می ­روند و قاچاقی زغال­ سنگ ­های بزرگ را برای خود به پایین می ­اندازند. در این­ جا رقابت سخت ­تر است. این که کدام کامیون سهم چه کسی بشود و آیا راننده به آن ­ها اجازه­ ی این کار را بدهد یا نه. حتی بعضی از راننده ­ها را باید با دادن رشوه، راضی کرد. قدیمی ­ترین ساکن روستا می­ گوید که تا پیش از این، تنها خانواده­ ی او این­جا ساکن بوده ­اند اما حالا به ­خاطر این تجارت خرد غیرمجاز، خیلی­ ها ساکن این روستای مهجور شده ­اند. جایی که جو بی ­اعتمادی و عیاشی بر آن حاکم است و هر آن­چه که درمی ­آید، معمولاً صرف زندگی روزانه و لذت­ های موقت می­ شود. پایان­ بندی کار مکمل آغاز کنایی­ اش می­ شود؛ همان افراد غارتگر کوچک و بزرگ با آهنگی شاد مقابل دوربین می ­رقصند.

پی نوشت: این مطلب پیش تر در سایت پلاتو منتشر شده است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ مرداد ۹۶ ، ۱۸:۴۵
فاطمه محمدبیگی