صید نهنگ در شط

یادداشت‌های من درباره‌ی زندگی، ادبیات، سینما و تئاتر

صید نهنگ در شط

یادداشت‌های من درباره‌ی زندگی، ادبیات، سینما و تئاتر

صید نهنگ در شط

گمان‌کردن، رویا دیدن و نوشتن

اگر بخواهم خودم را تعریف کنم، مختصرش می‌شود این‌ها:

- قصه‌ساز
- من گُنگ خواب دیده و عالم تمام کَر
-زن‌کودکِ عاشقِ جان به بهار آغشته
- ریشه‌ای در خواب خاک‌های متبرک
- پهلو به پهلوی خیل نهنگ‌های جوان غوطه می‌خورم
- غلامِ خانه‌های روشن
- دانش‌آموخته‌ی کارشناسی ادبیات داستانی
- دانشجوی کارشناسی ارشد کارگردانی تئاتر
-فارغ از تحصیل دوره‌ی کامل فیلم‌نامه‌نویسی از خانه‌ی بین‌الملل بامداد
- می‌نویسم؛ چون هیچ کاری رو به اندازه‌ی نوشتن نه بلدم و نه عاشق

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «نشر افق» ثبت شده است

"اختراع هوگو کابره" رمانی است نوشته ی برایان سلزنیک و برنده ی مدال کلد کات سال 2008، نامزد جایزه ی کتاب ملی آمریکا و پرفروش ترین و بهترین کتاب مصور نیویورک تایمز 2007. برایان سلزنیک تصویرگر و نویسنده ی آمریکایی است که بیشتر آثارش در زمینه ی ادبیات کودک و نوجوان طبقه بندی می شوند.
این کتاب پانصد و هشتاد و یک صفحه ای، در قطع رقعی، با رعایت حق انتشار در ایران و با ترجمه ی رضی هیرمندی توسط نشر افق در سال نود منتشر شده است. علاوه بر این کتاب افق آن را جزو طبقه بندی ویژه و نوی سینما-رمان قرار داده. این کتاب در ایران برنده ی نشان طلایی لاک پشت پرنده ی سال نود و یک نیز شده است. لاک ‌پشت پرنده،  فهرستی است از کتاب‌ های برتر هر فصل، برای کودکان و نوجوانان ایرانی. این کتاب ‌ها را گروهی از منتقدان، کارشناسان و نویسندگان کودک و نوجوان، با بررسی کتاب ‌های هر فصل، انتخاب می‌کنند.

داستان این کتاب از طریق یک زاویه دید اول شخص- موجود در بخش مقدمه، میانه ی دو فصل و موخره- و یک سوم شخص دانای کل که سرگذشت پسرک یتیمی به نام هوگو کابره را بازمی گوید. زندگی او به یک آدم آهنی، یک پیرمرد بدخلق و یک دختر کنجکاو گره خورده. هوگو در پی تعمیر آدم آهنی که یادگار پدرش است، مدام به سوال های تازه ای برمی خورد که باید برای یافتن جوابشان اتفاق های دشواری را از سربگذراند. او حتی گمانش را هم نمی کند که کلید رسیدن به این پاسخ آویخته بر گردن دخترک،ایزابل، باشد. با همراهی ایزابل است که هوگو می تواند به هویت پنها پیرمرد که به هنر سینما گره خورده است، پی ببرد.
« تمام دستگاه های ماشینی به یک علتی ساخته شده ان. برای همینه که از دیدن یک دستگاه خراب، همیشه بفهمی نفهمی غصه ام می شه. چون دیگه نمی تونه کاری رو که برای اون هدف ساخته شده، انجام بده...شاید وضع آدم ها هم همین جور باشه. وقتی در زندگی هدفت رو از دست بدی، به این می مونه که شکستی و خراب شدی.»
نوع تصویرگری ها و صفحه آرایی کتاب بیشتر و بیشتر آن را به یک روایت سینمایی نزدیک کرده. تصویرهای سیاه قلمی که در میان صفحه و دربرگرفته شده توسط کادری سیاه ارائه شده اند. این تصاویر با تغییر زاویه هایی که در نمایش موضوع دارند، حرکت های موجود درشان، دور یا نزدیک شدنشان به سوژه،  گاهی از دریچه ی نگاه یکی از شخصیت ها بودنشان و ... به نماهای سینمایی ای می مانند که نیمی از پیش برد داستان به عهده ی آن هاست. حتی آن مواقعی که تک جملات میان صفحه ی سفید قرار گرفته اند، مخاطب را به یاد میان نویس های فیلم های صامت می اندازد. تناسب این ساختار به موضوع داستان و نکات ذکر شده، باعث می شود که خواندن این رمان به تماشای یک فیلم بر روی کاغذ و  توسط جملات بماند. تجربه ای که متفاوت و جذاب است.

پی نوشت: این مطلب پیش تر در سایت گزارش هنر منتشر شده است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ مرداد ۹۶ ، ۲۱:۲۹
فاطمه محمدبیگی

ربه کا اثر دافنه دوموریه نویسنده ی انگلیسی، یکی از برجسته ترین آثار رمانتیک است که برای اولین بار در سال 1938 منتشر گشت. دوموریه  اذعان کرده  که همیشه تحت تاثیر نوشته های خواهران برونته بوده و با الهام از طرح کلی کتاب جین ایر نوشته ی شارلوت برونته، دست به نگارش این کتاب زده. در جای جای کتاب حضور الهام بخش طرح داستانی کتاب برونته به وضوح دیده می شود اما دوموریه با انتخاب نوع روایت بازگشت به گذشته و خلق شخصیت هایی متفاوت روند دیگری از یک ماجرای عاشقانه ی این چنینی آفریده. داستان عاشقانه، مرموز و جنایی اثر دوموریه با فراز و فرودهای فراوان و درگیر کننده اش از زبان زنی که شخصیت محوری کتاب است و نامش تا انتها بر ما پوشیده می ماند، روایت می شود.

ماجرا از آشنایی تصادفی دختری خدمتکار از طبقه ی پایین اجتماعی با ماکسیم دوینتر مردی از طبقه ی بالای اجتماعی انگلیس آغاز می شود. این آشنایی طی روزها ادامه پیدا می کند و باعث شکل گیری رابطه ای عاطفی بین آن دو که نه تنها از نظر جایگاه اجتماعی بلکه از نظر سنی تفاوت فاحشی با هم دارند، می گردد. ماکسیم که سال گذشته همسر خود، ربه کا، را طی یک حادثه از دست داده، به دختر جوان پیشنهاد ازدواج  می دهد. پذیرش این پیشنهاد به سرعت انجام شده و آن دو پس از یک عقد مخفیانه و ماه عسلی کوتاه برای از سر گرفتن زندگی زناشویی خود به عمارت ماندرلی که متعلق به ماکسیم است، بازمی گردند. ورود آن ها به این عمارت اما منجر به تزلزل این ازدواج تازه به وقوع پیوسته، می شود. خبر ازدواج دوم آقای دوینتر دهان به دهان بین اهالی می چرخد. آشنایان کنجکاوانه برای دیدن نو عروس به عمارت می آیند. خدمتکاران صحبت هایی پشت سر عروس جوان و عدم تناسب او با اربابشان می کنند. در این میان اما خدمتکار اصلی عمارت، خانم دانورز، که اداره ی همه ی چیز را برعهده دارد از همان ابتدا برخوردی سرد و کینه توزانه با همسر دوم ماکسیم انجام می دهد؛ زیرا او سال ها قبل، همراه با ربه کا وارد این ملک شده و به طرز عجیبی هنوز هم دوستدار بانوی اول است. اوست که باب مقایسه ی جایگاه اجتماعی و خانوادگی و نوع رفتار بچه گانه ی نوعروس را با ربه کا باز می کند؛ چون طاقت ندارد که ببیند دختری این چنین جوان و ناشایست بخواهد جای بانوی اول را در عمارت پر کند. پس از آن است که عروس جوان زیر بار تمام این فشارها دچار تردید و پشیمانی نسبت به تصمیمی که اتخاذ کرده، می شود. او حس می کند که ماکسیم احساس اولیه ای را که نسبت بهش داشته، از دست داده و به فکر اشتباه بودن ازدواجشان رسیده. در تقابل بین نو عروس برای تثبیت شخصیت، رفتار و جایگاهش نسبت به ربه کاست که رازهایی پنهان از گذشته ی ماکسیم برملا می شوند و همه چیز را تحت تاثیر قرار می دهند.

پی نوشت: این مطلب پیش تر برای کتاب صوتی نوار نگاشته و در وبلاگ نوار منتشر شده است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ مرداد ۹۶ ، ۱۸:۲۳
فاطمه محمدبیگی