صید نهنگ در شط

یادداشت‌های من درباره‌ی زندگی، ادبیات، سینما و تئاتر

صید نهنگ در شط

یادداشت‌های من درباره‌ی زندگی، ادبیات، سینما و تئاتر

صید نهنگ در شط

گمان‌کردن، رویا دیدن و نوشتن

اگر بخواهم خودم را تعریف کنم، مختصرش می‌شود این‌ها:

- قصه‌ساز
- من گُنگ خواب دیده و عالم تمام کَر
-زن‌کودکِ عاشقِ جان به بهار آغشته
- ریشه‌ای در خواب خاک‌های متبرک
- پهلو به پهلوی خیل نهنگ‌های جوان غوطه می‌خورم
- غلامِ خانه‌های روشن
- دانش‌آموخته‌ی کارشناسی ادبیات داستانی
- دانشجوی کارشناسی ارشد کارگردانی تئاتر
-فارغ از تحصیل دوره‌ی کامل فیلم‌نامه‌نویسی از خانه‌ی بین‌الملل بامداد
- می‌نویسم؛ چون هیچ کاری رو به اندازه‌ی نوشتن نه بلدم و نه عاشق

مرگ خالق بزرگی است| معرفی کتاب هفتاد سنگ قبر

پنجشنبه, ۲۰ تیر ۱۳۹۸، ۱۱:۱۶ ق.ظ



« ترس تو از مرگ،
ترسناک می‌کند
مرگ را
که تغذیه از ترس می‌کند.»

کتاب هفتاد سنگ قبر نوشته و سروده‌ی یدالله رویایی، ادیب و شاعر ایرانی معاصر، مجموع هفتاد سنگ قبر تاریخی است به نثر و به شعر و ترجمه‌شان به فرانسه از آرش جودکی؛ از ایوب و مهدی و زرتشت تا مانی، حلاج، شهاب، سیروس، اسکندر، یزدگرد، شمس، شهرزاد، رابعه، فروغ و سنگ‌ سینه‌ها(گوری برای مادر) و سنگ‌هایی بی‌نام(سنگ‌های سنگ). خواندن کتاب به‌مثابه‌ی زیارتی است به گمان کوتاه که این کوتاهی در مواجهه‌ی من زائر یا مای زائر با سنگِ نام‌هایی که می‌شناسیم و سنگِ نام‌هایی که نمی‌شناسیم، به درازای تاریخ طول خواهد کشید.
« به هر سنگ نامی داده‌ام، و به هر نام سخنی به وام. تا مرگِ نام، میلادِ سخن باشد، میلادِ حرف. که حرف‌های من اینجا از مرگ، حدس‌های من‌اند. در برابر مرگ ما همه حدس‌ایم، و انگاریم. حیاتِ ما حتّا انگاره‌ای از اوست، حتّای اوست. و اوست که در انتهای حیاتِ من ایستاده‌ است. همه چیز در فاصله‌ی بین من و او می‌گذرد.»
این زیارت وقتی دلچسب‌تر می‌شود که نام صاحبان سنگ‌ها را خود از روی مشخصه‌هایی که گفته می‌شود، جست‌وجو کنی و بیابی  پیش از آن که نامشان برده شود و یا در فهرست اولیه پی‌شان بگردی. چه این نام‌های بزرگ را بشناسی و چه نشناسی‌، آن‌چه اینجا ازشان آمده توی زائر را وامی‌دارد تا دوباره کشفشان کنی؛ از این نقطه‌ی مرگ به حیاتشان بازگردی و فاصله‌ی هستی‌شان تا به مرگ را لابه‌لای تمام سخن‌ها یا کتاب‌ها یا حتی مرگ‌هایی که از خود به‌جا گذاشته‌اند، طی کنی.
« آن‌چه برای ما می‌ماند، مرگ ماست.»
دست آخر وقتی از تورق هفتاد سنگ قبر و آن سنگ‌ سینه‌ها- که در خود کتاب هم عددِ صفحه‌ای بهشان تعلق نگرفته- و آن سنگ‌های بی‌نام بازمی‌گردی به زیارتنامه‌ی اهل قبور می‌رسی و معنای تازه‌ای از مرگ و آنان که مرده‌اند و این که انگار مرگ خالقی است دیگر و مردن خود حیات دیگرگونه‌ای.
«شهرزاد به جلادش می‌گفت: که مرگ خالق بزرگی است. وقتی مجبور باشیم، می‌سازیم. و جلاّد دانسته بود چه بهترین خلق‌ها زیرِ هراسِ مرگ جان گرفتند.»

پ.ن: این معرفی برای سایت لک‌لک بوک نوشته شده بود.


نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی