صید نهنگ در شط

یادداشت‌های من درباره‌ی زندگی، ادبیات، سینما و تئاتر

صید نهنگ در شط

یادداشت‌های من درباره‌ی زندگی، ادبیات، سینما و تئاتر

صید نهنگ در شط

گمان‌کردن، رویا دیدن و نوشتن

اگر بخواهم خودم را تعریف کنم، مختصرش می‌شود این‌ها:

- قصه‌ساز
- من گُنگ خواب دیده و عالم تمام کَر
-زن‌کودکِ عاشقِ جان به بهار آغشته
- ریشه‌ای در خواب خاک‌های متبرک
- پهلو به پهلوی خیل نهنگ‌های جوان غوطه می‌خورم
- غلامِ خانه‌های روشن
- دانش‌آموخته‌ی کارشناسی ادبیات داستانی
- دانشجوی کارشناسی ارشد کارگردانی تئاتر
-فارغ از تحصیل دوره‌ی کامل فیلم‌نامه‌نویسی از خانه‌ی بین‌الملل بامداد
- می‌نویسم؛ چون هیچ کاری رو به اندازه‌ی نوشتن نه بلدم و نه عاشق

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «ترکمن» ثبت شده است

چشم استانبول چهره ­نگاری­ ای است ساخته ی فاتح کایمارک و بینور کارائولی از آرا گولر عکاس پرآوازه­ ی ترک و همراهی او تا برپایی آخرین نمایشگاهش. نمای آغازین فیلم بیانگر همه چیز است. گولر پیر سرش را از پنجره­ ی خانه ­اش بیرون می ­آورد و شهر را نظاره می­کند؛ کاری که تا به همین حالا هم انجام می­ دهد. او تاریخ همین شهر، استانبول، را با تمام عکس­ هایی که در ادوار مختلف گرفته، ثبت کرده. گنجینه­ ای که امروزه از اهمیت بسیاری برخوردار است؛ زیرا که شهر در برخی موارد به­ کلی چهره­ ی پیشین خود را از دست داده. این را از روی عکس­ های گولر که در جای­ جای اثر نمایش داده می ­شود، می ­توان دید. او از کودکی­ اش، تحصیلاتش، مراحل مختلف کاری، سفرهای مختلفش به دور دنیا، شیوه­ ی کاری و سبک شخصی­ اش و تجربیاتش در ثبت برخی عکس­ های شاخصش برایمان می­ گوید؛ از این که چرا و چگونه از انسان ­ها عکس می ­گیرد، از برخوردش با دالی، پیکاسو، چاپلین و سوفیا لورن. عکاس های شناخته­ شده ­ی دیگر نیز از اهمیت و تأثیرگذاری آثار او حرف می ­زنند؛ از این که مردم­-فرهنگ ­نگاری او به دلیل چند لایه بودن کارهایش و داشتن میزانسن چه میزان هنرمندانه ­اند. او داستان و دلیل انتخاب هر عکسی را که ثبت کرده هنوز به یاد دارد. عکاسی که به گفته­ ی خودش تاریخ را با عکس می­ نویسد و به آیندگان انتقال می ­دهد. برای او خوب بودن یک عکس مهم ­تر از چیزی برای ارائه داشتن نیست؛ عکس باید چیزی در خود داشته باشد. باید برای گرفتنش صبوری کرد، جزوی ازش شد و آن موجود درش را کشف کرد. آخرین چیزی که او پس از برپایی نمایشگاهش به ما می­ گوید این است که هنوز آخرین عکسش را نگرفته و نمی­ داند کی آن را خواهد گرفت. سپس عکس­ های بسیاری از آرشیو عظیم او در مقابل دیدگان ما قرار می­ گیرند. 

پی نوشت: این مطلب پیش تر در سایت پلاتو منتشر شده است.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ مرداد ۹۶ ، ۱۳:۰۵
فاطمه محمدبیگی

فیلمِ ساخته ی رضا غلامی مطلق با مقدمه ­ای نمادین آغاز می ­شود. در این مقدمه ما پدر و پسری را می­ بینیم که در فضایی باز و سرد پیش می­ روند و سازی پوشیده را با خود حمل می­ کنند. آن­ ها درجست­ و جوی جایی هستند. هنگامی که به پای یک درخت می ­رسند، با یک برش وارد تنه ­ی اصلی کار می ­شویم. صحنه ­های ابتدایی این بخش بیانگر عکس­ العمل، دیدگاه و صحبت­ های چند روحانی و طلبه­ ی ترکمن پیرامون موسیقی و به ­خصوص موسیقی فردی که به ­عمد برایشان پخش شده؛ آنامراد که دو تار می ­نوازد. سپس با آنامراد مواجه می ­شویم. میراث پدرش برای او همین ساز بوده و نواختنش و کاری جز این بلد نیست. او برایمان تعریف می­ کند که در کودکی، هنگامی که به مکتب­ خانه می ­رفته به ­دلیل نداشتن وضع مالی خوب، برای کودکان دو تار می­زده تا به او خوراکی بدهند و تأمینش کنند. هما ن­جا به ­نوعی با اولین تنبیه خود مواجه می ­شود و می­گریزد. بعدتر نیز با او برخورد شده و تارش را می­ شکانند. در خلال روایت او، شاهد وضع نه­ چندان خوب زندگی ­اش و تقابل سنت و موسیقی و به­ خصوص نتیجه­ ی این تقابل که منجر به گرویدن جوانان به موسیقی بیگانه شده، هستیم. حتی در جایی درماندگی آنامراد را از زبانش می ­شنویم؛ او می­ گوید که زمانی می­ خواسته نواختن را ترک کند و یا سازش را بشکند، از طرفی هم نگران این است که مبادا راهی که می ­رود غلط باشد اما او جوابی برای خود ندارد. چیز مشخصی به او ارائه نمی­ شود تا بداند که از این عشق بگذرد یا نه. فیلم به جای آن که بیشتر به این شخصیت و یا عمق موضوع تقابل بپردازد، تأکید بر قدرنادیدگی آنامراد به­ عنوان یکی از مهم­ترین «بخشی»­های باقی مانده دارد. این را با پایان­ بندی خود که ادامه­ ی صحنه­ ی نمادین آغازین است، به ­وضوح بیان می­ کند. پدر خاک را می­ کند و ساز را از پسرش گرفته و به ­آهستگی در خاک گذاشته. سپس رویش را می­ پوشاند.

پی نوشت: این مطلب پیش تر در سایت پلاتو منتشر شده است.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ مرداد ۹۶ ، ۱۲:۴۶
فاطمه محمدبیگی