وقتی از بچگی در سفر، رفتوآمد و کشف و تماشای چیزهای تازه باشی، خواه ناخواه دوست داری این تجربیات رو با دیگران به اشتراک بذاری و چیزهایی که بقیه نتونستن ببینن رو با استفاده از کلمه براشون از نو بسازی... .
شاید باید بگم پیشهی من قبل از هر چیزی، قصه ساختنه! قصه و داستان به ما مجال کشف و ساختن رو میدن؛ یه امکان بینهایت برای تبادل تجربههای زندگی، اطلاعات، آموزش و غیره. کافیه یه لحظه به دنیای بدون کلمه فکر کنین، به دنیای بی قصه... بله این دنیا قطعاً تهیه و لذتی نصیب ما آدمها نمیکنه. برای همین من به کلمهها و تصاویر چنگ میزنم و هنوز علاقهمند به ادبیات، سینما و تئاتر موندم حتی اگه سوار بر دوچرخهام مشغول درک جهان و زیباییهاش باشم.
خوشحالم که هیچچیز تو دنیا نمیتونه قدرت کلمه رو از بین ببره، کلمههایی که خود بشر، یک به یکش رو ساخته!
پینوشت:
- «صید نهنگ در شط » عنوان یکی از داستاناییه که چند سال قبل با لذتی وصفنشدنی نوشتمش و یعقوبش رو عجیب دوست دارم. مردی که چشم انتظار داره و وجودش دو پاره است؛ یکی گمشده و یکی دلتنگ و یعقوب این بین، عاجز از بهدستآوردن عشق حقیقیاش، نشسته. مردی شبیه به مردهای سرگشته و بلاتکلیف نسل من.
- صفحهی کاری من رو میتونین در اینستاگرام با نام «نویسا» دنبال کنین. صفحه رو میتونین با کلیک روی اسمی که نارنجی کردم باز کنین. در قسمت پیوندها هم لینکش رو گذاشتم. خوشحالم میشم بتونم در مسیر نوشتن همراهیتون کنم.