صید نهنگ در شط

یادداشت‌های من درباره‌ی زندگی، ادبیات، سینما و تئاتر

صید نهنگ در شط

یادداشت‌های من درباره‌ی زندگی، ادبیات، سینما و تئاتر

صید نهنگ در شط

گمان‌کردن، رویا دیدن و نوشتن

اگر بخواهم خودم را تعریف کنم، مختصرش می‌شود این‌ها:

- قصه‌ساز
- من گُنگ خواب دیده و عالم تمام کَر
-زن‌کودکِ عاشقِ جان به بهار آغشته
- ریشه‌ای در خواب خاک‌های متبرک
- پهلو به پهلوی خیل نهنگ‌های جوان غوطه می‌خورم
- غلامِ خانه‌های روشن
- دانش‌آموخته‌ی کارشناسی ادبیات داستانی
- دانشجوی کارشناسی ارشد کارگردانی تئاتر
-فارغ از تحصیل دوره‌ی کامل فیلم‌نامه‌نویسی از خانه‌ی بین‌الملل بامداد
- می‌نویسم؛ چون هیچ کاری رو به اندازه‌ی نوشتن نه بلدم و نه عاشق


گربه ی سیاه، گربه ی سفید امیر کاستاریکا از آن دست فیلم هایی است که نمی توان آن را در ژانر موزیکال جا داد اما اگر رقص و موسیقی را ازش بگیریم، ناقص و تهی می شود. موسیقی و رقص آن چنان با ماجرای فیلم ترکیب شده که بدون آن این قصه گویی ممکن نیست. ضرباهنگ شکل گیری کنش ها و پیش روی ماجراها به این دو عنصر متکی است. بخشی از هویت شخصیت هاست. زارِ و پدربزرگش هر دو سازی می نوازند. ایدا شیفته ی رقصیدن با آهنگ هاست. دادان خشم و شادی اش را با موسیقی می تواند بروز دهد. موسیقی است که به فیلم حیات می بخشد. موسیقی است که پدربزرگ را بازمی گرداند، وقایع مهم را رقم می زند، معامله ی مرگ را همراهی می کند، مخفی گاه است، می رهاند، ممکن می سازد. در جای جای نماها حضور سازها و موسیقی و رقص کاملا مشهود است.


(معرفی شخصیت گِرگا)

(اولین لحظه ای که زارِ به دیدار ایدا می رود)

(معرفی خانه و بارِ ایدا و سوجکا)

(معرفی ایدا)

(رفتن پیش پدربزرگ بیمار در بیمارستان)


(پدربزرگ جانی تازه می گیرد)


(بازگرداندن پدربزرگ به خانه)




(لحظه ی معاشقه ی زارِ و ایدا همراه با آهنگی که ایدا زمزمه می کند)

(دادان در اوج رقص و مستی برای ماتکو زمانی مشخص می کند تا طلبش را بپردازد)


(پیش از گفت و گوی دادان و سوجکا سر معامله ی ازدواج ایدا)

(شادی بیش از حد دادان در عروسی)


(پدربزرگ پول هایش را پنهان می کند)

(معامله ی مرگ بعد از نواختن آهنگی با آکاردئون رخ می دهد)


گربه ی سیاه، گربه ی سفید یک کولی است که به رسم کولیانِ در سفر-گوسان ها- طنازانه قصه می گوید؛ همراه با ساز و آواز و رقص. قصه ای ساده با شخصیت های بسیار و متفاوت، ماجراهایی تو در تو پر از تصادف و بازی تقدیر با بن مایه های مرگ، عشق، سرنوشت و پایانی خوش با سفر و ترک دیار. فیلم با موسیقی اغاز می شود و ورود یک ماشین جدید آغاز می شود، در جشنی شلوغ به اوج می رسد و با موسیقی و فرار زارِ و ایدا به پایان می رسد.


(از نماهای آغازین فیلم)

(شروع عروسی)



(گریز عروس با همکاری زارِ و ایدا و رقص مهمانان)





(برگشت عروس بر دست دامادی که سرنوشت آن ها را به هم می رساند)


(عملی شدن تصمیم زارِ برای فرار همراه ایدا)

(پدربزرگ به زارِ یادآوری می کند که آکاردئون را فراموش کرده)

(زارِ و ایدا پول هایی که پدربزرگ برایشان جاساز کرده بیرون می کشند و سفرشان را شروع می کنند)

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی