صید نهنگ در شط

یادداشت‌های من درباره‌ی زندگی، ادبیات، سینما و تئاتر

صید نهنگ در شط

یادداشت‌های من درباره‌ی زندگی، ادبیات، سینما و تئاتر

صید نهنگ در شط

گمان‌کردن، رویا دیدن و نوشتن

اگر بخواهم خودم را تعریف کنم، مختصرش می‌شود این‌ها:

- قصه‌ساز
- من گُنگ خواب دیده و عالم تمام کَر
-زن‌کودکِ عاشقِ جان به بهار آغشته
- ریشه‌ای در خواب خاک‌های متبرک
- پهلو به پهلوی خیل نهنگ‌های جوان غوطه می‌خورم
- غلامِ خانه‌های روشن
- دانش‌آموخته‌ی کارشناسی ادبیات داستانی
- دانشجوی کارشناسی ارشد کارگردانی تئاتر
-فارغ از تحصیل دوره‌ی کامل فیلم‌نامه‌نویسی از خانه‌ی بین‌الملل بامداد
- می‌نویسم؛ چون هیچ کاری رو به اندازه‌ی نوشتن نه بلدم و نه عاشق

نگاهی به مستند نامه هایی به لئو کوپ

جمعه, ۲۷ مرداد ۱۳۹۶، ۰۶:۲۶ ب.ظ

این اثر مستندی است کوتاه که به معرفی لئو کوپ می­ پردازد. تندیس طلایی وی در میدان پایتخت شهر قرار دارد. مردم زیادی برای دیدارش می­ آیند. آن­ ها با خود هدایایی نیز به همراه دارند و گاهی نیز به تمیز کردن تندیس مشغول می ­شوند. اعتقادشان این است که او خواسته­هایشان را برآورده می­ کند. البته که براساس گفته ­ها آن ­ها می­ دانند که لئو کوپ شنوایی درستی نداشته و برای همین آرزوهایشان را یک­ به ­یک در گوشی به او می­ گویند. ساکنان قدیمی محله­ ی مقاومت به­ صورت مختصر و پراکنده برایمان تعریف می­ کنند که این مرد آلمانی در قرن نوزدهم به کلمبیا آمده و کارخانه­ ی نوشیدنی باواریا را تأسیس کرده. این محله نیز یادگار زحمت های او برای اسکان دادن کارگران کارخانه ­اش بوده تا از راه دور و با تأخیر خودشان را به چنین جای دورافتاده­ ای نرسانند. حالا این­ جا یادگاری است از او و نسل باقی­ مانده­ ی کارگرانی که تنهایش نگذاشتند. 

پی نوشت: این مطلب پیش تر در سایت پلاتو منتشر شده است.

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی