" کتاب ارواح شهرزاد: سازهها، شگردها و
فرمهای داستان نو" در قطع رقعی و با جلدی شومیز در سال 1383 توسط انتشارات
ققنوس منتشر شده و تا سال 89 سه بار تجدید چاپ گشته. طرح جلد آن تصویر روشن و محوی
از شهرزاد قصه گو را با کتابی در دست که در میان زمینهی تیره قرار دارد، نشان میدهد.
نام شهریار مندنی پور که پیشتر او را به عنوان نویسندهای فرمگرا میشناسیم، با
رنگی سفید در بالای عنوان کتاب آمده. مندنی پور برای مخاطب ایرانی با مجموعه
داستانهای "مومیا و عسل" و "شرقِ بنفشه" و رمان دو جلدی
"دلِ دلدادگی" به عنوان نویسندهای که ساختار و زبان داستان برایش
اولویت به سزایی دارد، آشناست. درست است که مندنی
پور در مقدمهاش اشاره میکند که کتاب برای تمامی مخاطبان علاقهمند به این حوزه مناسب است اما از نظر نگارنده این
کتاب بیشتر برای کسانی کارآمد است که منابع ابتدایی را مطالعه کرده و دستی در نوشتن
یا نقد داستان دارند؛ زیرا که تنها این چنین افرادی در پی یافتن پاسخ برای سوالاتی همچون این که در چه هنگامی زمان فعل روایت دچار تغییر میشود، چه زمانی نثر باید محاوره باشد و چه زمانی
رسمی، لحن در کجا بروز پیدا میکند و یا اتمسفر چیست
و چگونه خلق می-شود و ... برمیآیند.
او در این کتاب 342 صفحهای، طی چهارده فصل به
همراه یک مقدمه و یک ضمیمه(آشنایی با داستان نو) به معرفی و توضیح ساختار و عناصر
تشکیل دهندهی داستان میپردازد. فصلهای کتاب که نویسنده با بهرهگیری از نام
شهرزاد در کنار ترکیبهای دیگر، به نوآوریای برای نامگزاریشان دست زده، شامل
عناصر شکلدهندهی داستان هستند؛ از جمله، نُه پرسش ابوالهول(چرایی نوشتن)، ارواح
شهرزاد( شخصیت)، آواز بر تَل برج بابل(نثر)، سپیده دمان شهرزاد( زاویه دید)، ثانیههای
شنی شهرزاد( زمان) و ... . مقدمه را اشارههای نویسنده به چگونگی نگارش این کتاب و
جمع آوری اطلاعات آن تشکیل میدهد. او ذکر می کند: « این کتاب حاصل هزاران ساعت
خواندن و خواندن رمان و داستان و حکایت و فیلمنامه و ...تئوری و فکر و پرسش و
درنهایت فیشبرداری است؛ از گاه نوجوانی و ابتدای دانایی به نادانی... .» این
چهارده فصل ساختار یک داستان را از پیش از نوشتن تا قسمت ابتدایی، میانه و پایانبندی
را شامل میشوند که هر کدام ده صفحه یا بیشتر هستند. وی در طی این فصول به معرفی
مختصر یک به یک عناصر تشکیل دهندهی داستان همچون زاویهی دید، نثر، شخصیتپردازی، فضاسازی و ... پرداخته و سپس دگرگونیهایی را
که طی گذر سالها و عبور ادبیات داستانی از بستر مکتبها و جنبشهای ادبی متفاوت،
بر هر کدام از این عناصر وارد آمده، شرح میدهد. به عنوان مثال بیان میکند که میتوان به شیوهی
پیشینیان عمل کرد و دانای کل مداخلهگری را به کار گرفت که در جایجای روایت داستان
حضور پیدا کرده و قضاوتی را نسبت به شخصیتها وارد میکند یا پیشاپیش از وقوع برخی
اتفاقات اطلاع دهد؛ زیرا که در آن دوران هنوز باور این که کسی بالاتر از تمامی
آدمیان قرار دارد که بر همه چیز آگاه است، در تفکر جامعه جایگاه ویژهی داشته. او
ادامه میدهد که در عوض آن روش کهنه که برای زمان خود مناسب بوده، به شیوهای
امروزیتر عمل کرد و از زاویهی دید نمایشیای بهره گرفت که تنها آنچه که از
دریچهی چشمانش قابل رویت است را نشان مخاطب میدهد. بی هیچ پیشداوری و توضیحات
اضافهای. زیرا که در زمان حال آن باور قدیمی جای خود را به عدم قطعیت و نسبی بودن
حقیقت داده. در ضمیمه نیز تنها از منظر تقابل کارکرد کلاسیک
و مدرن به همان عناصر داستانی ذکر شده میپردازد اما این بار به صورتی کوتاهتر و
در حدود دو یا سه صفحه. این فصل به نوعی چکیده و جمعبندی کل مطالب محسوب میشود.
از دلایل برتری این کتاب نسبت به دیگر آثار
تالیفی ایرانی در این زمینه میتوان به این نکته اشاره کرد که نه تنها مباحث ذکر
شده در این کتاب، به روزتر هستند و نویسنده از حداکثر منابع ایرانی و خارجی حوزهی
مورد نظر بهره گرفته، بلکه نتیجهی بررسیها و نکتهبرداریهای خود را به عنوان یک
نویسنده در اختیار مخاطب قرار میدهد. بنابراین این کتاب از منابع ابتداییای چون
"عناصر داستان" و "ادبیات داستانی" هر دو نوشتهی جمال
میرصادقی و منتشر شده در سالهای 1364 و 1366 و "هنر داستان نویسی" اثر
ابراهیم یونسی و چاپ شده در سال 1341 که
صرفا جبنهی تعریفی و توضیحی دارند، در مرتبهای بالاتر قرار میگیرد. زیرا که این
کتابها تنها در جایگاه منابع اولیه کارآمدند و مباحث بیان شده در آنها بیشتر
جنبهی کلی دارد. حتی گاهی نیز به شدت تحت تاثیر ترجمهی اصطلاحات غربی ادبیات
داستانی هستند. علاوه بر این، اغلب نمونههایی که در آن ها برای مثال آورده شده،
از رمانها و داستانهای خارجی است. اما مندنی پور نمونههای خارجی و ایرانی را به
موازات هم در شرح موضوع مورد نظر به کار میگیرد.در ضمن وی به جزئیاتی میپردازد
که تا پیش از این برای مخاطب ایرانی ناآشنا بوده و یا از طریق منابع خارجی
اطلاعاتی درمورد آنها کسب کرده بوده که احتمال عدم درک درست مخاطب از آنها وجود
داشته.
نویسنده بخش جدایی را به منابع یا کتابشناسی
اختصاص نداده است اما مخاطب پیگیر میتواند به تمام کتابهای آموزشی و رمانهایی
که نامشان در جایجای اثر برده شده، رجوع کنند و از آنها بهره بگیرند. از جملهی
آنها میتوان به هزار و یک شب، جوامع الحکایات، یهودی سرگردان و ... اشاره کرد.
پی نوشت: این مطلب پیش تر در سایت گزارش هنر منتشر شده است.