این که ما آزادیم در زندگی تصویرها و تصورهامان، غیر واقعی را واقع کنیم، و یک نبودی را بود بدانیم و در این آزادی هم برای خود حد نمیشناسیم، هربار که از یک نیست، هست میسازیم، معرفتی را برای خود ذخیره کردهایم که معرفت همگانی و عمومی نیست، حاصل فعالیتهای ذهنی ما و بنابراین جزو دارایی و اموال ماست. به مایملک شاعر میماند. آنِ اوست و برای او یک آن است. او آزاد است که با معرفت شخصی مکتسب( و دستاورد خود) هر رفتاری بخواهد بکند.
(چهرهی پنهان حرف، حقیقت محجوب، یدالله رویایی )
پ.ن: برای آنانی که عزیزمان بودند یا هستند و در گوشهی ذهنمان زندهاند آنگونه که ما خواستهایم نه آنگونه که خودشان تیشه برداشتهاند به شکستن هیئت شکوهمندشان دربرابر دیدگان ما.
و برای شکلی از وطن که آنِ ماست... .