صید نهنگ در شط

یادداشت‌های من درباره‌ی زندگی، ادبیات، سینما و تئاتر

صید نهنگ در شط

یادداشت‌های من درباره‌ی زندگی، ادبیات، سینما و تئاتر

صید نهنگ در شط

گمان‌کردن، رویا دیدن و نوشتن

اگر بخواهم خودم را تعریف کنم، مختصرش می‌شود این‌ها:

- قصه‌ساز
- من گُنگ خواب دیده و عالم تمام کَر
-زن‌کودکِ عاشقِ جان به بهار آغشته
- ریشه‌ای در خواب خاک‌های متبرک
- پهلو به پهلوی خیل نهنگ‌های جوان غوطه می‌خورم
- غلامِ خانه‌های روشن
- دانش‌آموخته‌ی کارشناسی ادبیات داستانی
- دانشجوی کارشناسی ارشد کارگردانی تئاتر
-فارغ از تحصیل دوره‌ی کامل فیلم‌نامه‌نویسی از خانه‌ی بین‌الملل بامداد
- می‌نویسم؛ چون هیچ کاری رو به اندازه‌ی نوشتن نه بلدم و نه عاشق

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شرلوک هلمز» ثبت شده است

یک: جسور باشید
نویسنده های این مجموعه می دانند که این کار بر پایه ی داستان های آرتور کانن دویل است؛ اما آن ها هیچ وقت این اشتباه را نمی کنند که به طور کامل به متن اصلی-آن پنجاه و شش  داستان کوتاه و چهار رمان نوشته شده درباره ی هلمز و دکتر واتسون- وفادار بمانند. این که آن ها نتوانند بخش های مهم و مناسب را بردارند، خیلی قانونمندی به حساب می آید. نویسندگان این مجموعه در عین پای بندی ای که نسبت به داستان های اصلی دارند، هرگز به طور کامل تسلیم آن ها نشده اند.
پیام این مورد برای شما به عنوان فیلمنامه نویس این است که شجاع و جسور باشید و همانند شرلوک هیچ وقت چیزی را نیمه کاره انجام ندهید.
دو: بصری باشید
در لحظاتی که هلمز از جزئیاتی که می بیند، گمان هایی را درباره ی افراد ترسیم می کند، ما می توانیم تمام حدس های او را که در استدلال سریع ذهنی اش شکل گرفته از طریق کلمات و برهم نمایی(سوپرایمپوز) و پرش تصاویر ببینیم.  هنگامی هم که به گذشته اشاره می شود، گذشته از طریق فلش بکی برای مخاطب تصویر می شود. بعضی وقت ها نیز بیشتر از این هستند و خاطرات شخصیت ها در یک حرکت تند ارائه می شوند که گاهی در بخش هایی از تصویر حال قرار می گیرند و یا از کنار هم می گذرند. این نوعِ نمایش دادن حوادث بدیع و  مهیج است.
در نگارش فیلمنامه های خود به یاد داشته باشید که فقط به این خاطر که شخصیت های شما از تلفن همراه و یا کامپیوتر استفاده می کنند و یا درمورد حوادث گذشته صحبت می کنند، به این معنا نیست که داستان شما به تصویری راکد تبدیل می شود.
سه: گره ای تازه پیدا کنید
این مجموعه زمانی در نوع خود بهترین می شود که گره های هوشمندانه ی مناسب با قرن بیست و یک را براساس داستان های قدیمی پیدا کند. برای مثال شرلوک هلمز مدرن وقتی که برای حل کردن یک قضیه تلاش می کند به جای استفاده از پیپ، چسب های نیکوتین را به کار می بندد.
گذشته از این، این مجموعه مدام در حال ایجاد شگفتی برای مخاطبان خود است. گاهی اوقات نیمی از سرگرمی این سریال در این است که در شروعش، مخاطب قادر به پیش بینی و حدس زدن وقایع آینده است و برخی مواقع نیز قادر به پاسخ درست دادن به بعضی از رازهای زودگذر و موقتی است. در موارد دیگر هم دلپذیر است که فریب بخوری. در حقیقت، نویسندگان شرلوک سرگرمی های زیادی برای مخاطبان خود دارند با این عقیده که آن ها را مدام در تانگویی لذت آور بین غافلگیر شدن و پیش بینی کردن حفظ کنند.
به عنوان یک فیلمنامه نویس شما هم باید تلاش کرده که تعادلی درست بین چیزی که برای مخاطب آشنا و چیزی که برای او تازگی دارد، ایجاد کنید. گره های تازه ای براساس چیزهایی که پیش از این بوده اند، بیابید و مخاطبانتان را غافلگیر کنید.
چهار: نقش هایی بنویسید که ستاره ها دوست داشته باشند آن ها را بازی کنند
شرلوک از تمرکز بر سه شخصیت تشکیل شده. هلمز، واتسون و شخصیت های شرور مغایر. تعجبی ندارد که تولیدکنندگان این مجموعه قادر بودند که نظر بازیگران بااستعداد را برای نقش های این سریال جلب کنند. شرلوک در این کار یک آدم فوق العاده پیچیده است- همان طور که در اصل نوشته های کانن دویل بوده- که توسط بندیکت کامبربچ بازی شده. هلمز ترکیبی از نبوغ، علاقه ی زیاد به درستی و عدالت، خصیصه ی نمایشگری، هویدا کردن ظلم، شفقت و جامعه گریز بودن است. همان گونه که ما در داستان اصلی از دریچه ی نگاه واتسون او را می بینیم و متوجه ی شایستگی هایش و دلیل بالیدن جان واتسون به او می شویم. علاوه بر این هولمز در مواقعی نیز احساساتی می شود. در این متن شرلوک خودش را به طور مکرر یک جامعه گریز می خواند. آقای هولمز، مرا ببخش اما این یک بار تو اشتباه می کنی؛ جامعه گریزها ناتوانند از هم فکری، هیچ احساسی ندارند و تنها به این ها تظاهر می کنند تا بقیه را دست بیندازند. هولمز هم فکری و بسیاری از احساسات را دارد اما با آن ها راحت نیست؛ زیرا عاجز از بیان کردن آن هاست. این نمونه ی اغراق شده ی یکی از مشکلاتی است که مردم دارند. همچنین منهای جامعه گریز بودن او کاملا با بقیه صادق است؛ جز مواردی که تغییر قیافه می دهد و یا مسئله ی مرگ ساختگی اش و موارد کم اهمیت دیگر... .

دکتر واستون سرباز سابق جنگ افغانستان هم در این سریال تلویزیونی معاصر حضور دارد. وجود او براساس نسخه ی اصلی داستان های هولمز است اما این جا او یک سرباز رنج کشیده است که لایه هایی به شخصیت او اضافه شده.
حتی شخصیت های فرعی در این سریال مانند مولی کالبدشافی کم حرف که علاقه ی شدیدی به شرلوک دارد و این باعث می شود که خودش داستان مجزای دیگری داشته باشد. به نظر می رسد که نقش مولی، جایگاه و احساسش به گونه ای نشانگر جایگاه و احساسی مشابه با آن چه که مخاطب زن نسبت به بازیگر ایفاگر نقش شرلوک دارد، باشد.
درس شما این است که تمام شخصیت های متن خود را به گونه ای بنویسید که آن قدر خوب باشند تا یک بازیگر را برای بازی در آن نقش راضی کند. برای هر شخصیت، وظایف، کشمکش، منش مخصوص و خط داستانی ویژه اش را بنویسید.
نکته ی دیگر این که کاری کنید که مخاطب به شخصیت هایتان اهمیت بدهد. مطالعه کنید که مجموعه ی  شرلوک چگونه همین کار را با هولمز و واتسون می کند و به چه نحوی ارتباط دوستانه ی آن ها باعث می شه که در مواقعی به یکدیگر کمک کنند.
پنج: شخصیت های شرور بزرگ، فیلم های خوب می سازند
در این سریال شرلوک تعدادی از جذاب ترین و بهترین شخصیت های شرور را مقابل خود دارد: موریارتی، ایرنه ادلر و چارلز آگوستوس.
وقتی شما شخصیت های شرور متن خود را می نویسید باید مطمئن باشید که آن ها مجذوب کننده، ترسناک، پیچیده، بکر، قوی و درخورد قهرمان شما باشند. همچنین این که آن ها هرگز نباید به طور کلی بد باشند.
شش: شوخ طبعی چیز باارزشی برای درام است
شرلوک یک درام است اما به طور مکرر دارای کنایهو شوخی های زیاد است. نویسنده های این مجموعه می دانند که چطور تعادل خوبی بین کمدی و درام ایجاد کنند.

شما هم باید این کار بکنید.
هفت: پیشاپیش فکر کن
تمام سریال های تلویزیونی با یک نقشه ی واضح و از پیش آماده نوشته می شوند. طرح ریزی این که شخصیت ها چگونه در تعداد زیادی قسمت حضور پیدا کنند و نمایش به چه نحوی پیش برود. برای نوشتن قسمت اول شما باید یک طرح شفاف از این که پلات داستان و شخصیت ها چطور در بخش های بعدی و در طی زمان توسعه و بسط داده می شوند، داشته باشید. کشمکش های شخصیت ها و تصمیم هایشان باید در راستای جواب دادن به سوال های اساسی و برپایه ی فرض های داستان و هماهنگ با ساختمان و تعلیق کار باشند. اگرچه واضح است که سریال های تلویزیونی زمان زیادی برای توسعه ی داستان، شخصیت ها و اتفاق ها در طی قسمت های فراوان دارند.
نویسندگان مشتاق می توانند از ساختمان فیلم ها و راهی که نویسندگان سریال ها برای نوشتن طرح خود به کار گرفته اند، نکته های بسیاری بیاموزند. شما نباید یک صفحه از فیلمنامه تان را در حالی که نمی دانید در صحنه ی پایانی و فواصل زمانی دیگر چه اتفاقی خواهد افتاد، بنویسید.
 
متن ترجمه ای است با اندکی دخل و تصرف از نوشته ی Staton Rabin در تاریخ January 28, 2015منتشر شده در سایت scriptmag.com
 پی نوشت: این مطلب پیش تر در سایت گزارش هنر منتشر شده است.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ مرداد ۹۶ ، ۱۸:۳۰
فاطمه محمدبیگی

شرلوک هلمز
خالق: آرتور کانن دویل
این شخصیت در سال 1887 با کتاب "اتود در قرمز لاکی" به مخاطبان معرفی می شود. تصویری که نویسنده از شرلوک ارائه می ­دهد، کارآگاهی است که سررشته ­ای در شیمی دارد و بسیار زیرک و تیزبین است. ماجراهای شرلوک از زبان واتسن دستیارش برای ما روایت می ­شود. دشمن اصلی او در داستان پرفسور جیمز موریارتی است.
 
هرکول پوآرو
خالق: آگاتا کریستی
این شخصیت در سال 1920 با کتاب " ماجرای اسرارآمیز در استایلز" به مخاطبان شناسانده می­شود. پوآرو قبلا عضو نیروی پلیس بلژیک بوده و ورود او به انگلستان و کارآگاه خصوصی شدن، سرآغاز ماجراهای اوست. او به نظم بیش­تر از هرچیز دیگری اهمیت می­ دهد.
 
خانم مارپل
خالق: آگاتا کریستی
 این شخصیت در سال 1926 با داستان کوتاه "باشگاه سه شنبه شب" برای خوانندگان تصویر می­ شود. او زن تنهای مسنی است که از روی تفنن به حل مسائل جنایی می ­پردازد.
 
فیلیپ مارلو
خالق: ریموند چندلر
این شخصیت در سال 1939 با کتاب " خواب بزرگ" برای مخاطبان جان می­ گیرد. این کارآگاه خصوصی باهوش آدمی است صریح که می­ کوشد با کنایه ­های گزنده­ اش از هرگونه سوال در مورد زندگی خصوصی و درونیاتش طفره برود. مارلو مردی بی احساس و خشن است و آشکارا به ثروت و نیازِ به پول بی اعتنایی می­ کند.
 
سی کارد
خالق: ریچارد براتیگان
این شخصیت در سال 1977 با کتاب " در رویای بابِل" به مخاطبان معرفی می ­شود. سی کارد کارآگاهی است که بیشتر آرزوی کارآگاه بودن دارد. از همان ابتدای روایت به ما گفته می­ شود که او یک کارآگاه واقعی نیست؛ نه دفتری دارد، نه اسلحه ­ای. مهم­تر از همه هیچ مشتری­ ای به او مراجعه نمی­ کند. در واقع سی کارد به نوعی تصویری مضحک از کسی است که می­ کوشد با تمام تلاش ­هایش در حل ماجراها به خود و دیگران نشان دهد که می ­تواند کارآگاهی قابل باشد اما همیشه یک قدم از آدم­ های داستان عقب است.


نیک بلان
خالق: چارلز بوکفسکی
این شخصیت در سال 1994 با کتاب "عامه­ پسند" برای مخاطبان به تصویر کشیده می ­شود. نیک بلان کارآگاهی است که به نظر می ­آید از این شغل خسته شده و مدام تکرار می­ کند که دلش می­ خواهد کناره بگیرد اما چیزی در زندگی روزمره­ ی او نیست که ارضایش کند؛ برای همین است که او این شغل را انتخاب کرده. بلان در جستجوی سلین و گنجشگ قرمز است که درگیر چند پرونده ­ی فرعی ­ای می­ شود که دخالتی در پرونده­ های اصلی او دارند. صراحت لحن و دنیابینی اوست که مخاطب را جذب خود می ­کند که  تا پایان ماجرا همراه او بماند.

پی نوشت: این مطلب پیش تر به سفارش سایت نُخستان نگاشته و در این جا منتشر شده است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ مرداد ۹۶ ، ۱۷:۵۷
فاطمه محمدبیگی