گمانکردن، رویا دیدن و نوشتن
اگر بخواهم خودم را تعریف کنم، مختصرش میشود اینها:
- قصهساز
- من گُنگ خواب دیده و عالم تمام کَر
-زنکودکِ عاشقِ جان به بهار آغشته
- ریشهای در خواب خاکهای متبرک
- پهلو به پهلوی خیل نهنگهای جوان غوطه میخورم
- غلامِ خانههای روشن
- دانشآموختهی کارشناسی ادبیات داستانی
- دانشجوی کارشناسی ارشد کارگردانی تئاتر
-فارغ از تحصیل دورهی کامل فیلمنامهنویسی از خانهی بینالملل بامداد
- مینویسم؛ چون هیچ کاری رو به اندازهی نوشتن نه بلدم و نه عاشق